روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

**بــــــــه نــام خالـــــــــق قلـــــــــــــــم**
این وبلاگ محل درج یادداشت، تحلیل، پژوهش، دیدگاه ها، سخنرانی، عکس (و به طور خلاصه؛ کلیه مطالب) مربوط به اینجانب است.
در ضمن، مطالبی که توسط دیگران درخصوص بنده نوشته و در نشریات یا سایت های غیر متشر می شود نیز، در این وبلاگ بارگذاری خواهد شد.
با تشکر/ آرش شعاع شرق

آرش شعاع شرق/ صد و چهل و چهارمین جلسه علنی شورای شهر رشت روز یکشنبه هفته جاری در حالی برگزار شد که با حواشی خاص خود همراه بود.

یکی از این حاشیه های تاسف برانگیز رفتار دور از انتظار فاطمه شیرزاد عضو اصالتاً شفتی شورای شهر رشت بود.

خلال این جلسه در بین نطق محمود باقری خطیبانی این عضو میانسال و (به قول خود!) رسانه ای شورای شهر رشت با برهم زدن نظم جلسه  یکی از عکاسان حاضر را مورد خطاب قرار داد.

همین موضوع سبب شد تا راقم سطور ضمن انزجار از این اقدام فاطمه شیرزاد، چند نکته ای را به این عضو میانسال شورای شهر رشت متذکر شود.

خانم شیرزاد! آیا بخاطر دارید این بار چندم است که به خبرنگاران و اهالی رسانه اینگونه رفتار می کنید و در صحن علنی شورا با آنها درگیر می شوید؟! اگر فراموش کرده اید، یادتان بیاورم! این چهارمین بار است!

آیا شمایی که ادعای رسانه ای بودن دارید، تا کنون قانون مطبوعات را مطالعه کرده و می دانید؛ کنترل دوربین و یا اعمال بر مطبوعات در قانون جمهوری اسلامی ایران جرم محسوب می شود!؟

آیا می دانید مطابق ماده چهار از فصل سوم قانون مطبوعات، "هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله ای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند" و اگر چنانچه فردی اقدام به چنین کاری نماید و خبرنگار از آن مسئول شکایت کند، در صورت اثبات آن فرد خاطی به انفصال موقت از خدمت محکوم خواهد شد؟

خانم شیرزاد! چطور خود را از اهالی و خانواده رسانه می دانید و با آنها اینگونه رفتار می کنید؟! به راستی کدامیک از اعضای دیگر شورای شهر رشت تا کنون یکبار خبرنگار و یا عکاسی را مورد خطاب قرار داده و یا درگیر شدند؟!

خانم شیرزاد! در پایان به عنوان عضویی کوچک از جامعه رسانه ای استان به شما یاد آور می شود بهتر است حد و حدود خودتان را دانسته و پیشنهاد برادرانه می کند پا از گلیم فرا تر نگذارید، چرا که تاکید مؤکد دارد؛ میزان صبر همه خبرنگاران یکسان نیست و ممکن است در صورت تکرار و ادامه این رفتار، خبرنگاری مطابق قانون از شما به اتهام اعمال فشار بر رسانه در دادگاه صالحه شکایت کند./پایان.
پیوند به سایت خبری: گیلان نو،

نظرات  (۲)


یک
روز - داخلی - خیابانی در قم
رفیعی پشت فرمان در مسیر محل سخنرانی با خود فکر می کند، 🚘 ابری بصورت انیمیشن بالای سرش، زیر سقف خودروی گرانفیمتش ایجاد میشود. ☁️ صدای او را بصورت نریشن میشنویم:

" امروز درباره چی حرف بزنم؟ هر چی موضوع بوده یا خودم یا دیگران قبلا حرفشو زدن " 😒

ناگهان جرقه ای می خورد 💥 و فکری بدیع به ذهنش می رسد. 👍 
قاعدتا در اینجای فیلمنامه او در پوست خود نمی گنجد، ولی چون پوستش استرچ است می گنجد.

دو
داخلی - فضای مجازی - گروه اهالی هنر و رسانه
یک پسره ی لاغر دراز به اسم وحید شعبانی، در میان صدها هزار لینک ارسال شده بصورت کاملا رندوم چشمش به متن سخنرانی رفیعی درباره حجاب در گیلان می افتد و برایش استیکر می گذارد 👏👏👏👏👏

یکهو دیگران می بینند و به اون بخش رو نشده ی اقلیم دوستی شان بر می خورد و واکنش نشان می دهند. این تبدیل به موج میشود، یه چیز توی مایه های موج مکزیکی توی استادیوم عضدی. 

سه
داخلی - خانه ی رفیعی
رفیعی روی مبل لم داده. پیژامه ی راه راه سفید و سورمه ای پاش کرده و به ماهواره زل زده. زمزمه می کند؛

" استغفراله! این خارجیا چقدر بی حجاب هستن! "
همسرش به اش لوچان می زند. 😒

چاهار
روز - خارجی - بازار ماهی فروشان رشت
" ماهی سیفید ببر ارزان " 🐡

این پلان یا در تدوین اشتباه شده یا برای ترویج فرهنگ بومی کار شده یا تبلیغ ماهی بوده. البته خود شمالی ها که عادت و پول ماهی خوردن ندارند.

پنج
روز - داخلی - فضای مجازی - گروه اهالی هنر و رسانه
فرشاد نوروز پور هر چی لینک دم دستش هست را با هم پست می کند. شص هفتاد تایی میشود.

مجید همرنگ حرص می خورد و می خواهد استیکر ناخن جویدن پست کند ولی همچین استیکری نیست.

شش
داخلی - توی مخ غلامعلی جعفرزاده
فکرها و جمله ها بصورت زنجیره ای در سرش رژه می روند. حرفهای رفیعی می تواند بهانه ای برای جا باز کردن او و سایر نماینده ها در دل مردم گیلان باشد. آخرین فکر در مخ او بصورت این استیکر نمایان میشود. 😜

هفت
روز - داخلی - رامسر
حبیب در اعتراض به سخنان رفیعی می میرد.

هشت
خارجی - فلافلی صیقلان
پسره ی لاغر دراز به اسم وحید شعبانی فلافل را با نان اضافه می خورد. آرش شعاق شرق با کیف و ریش پروفسوری از کنارش رد میشود. موهایش روغن زده است؛ نریشن با صدای آقای حقدوست مجری محبوب گیلانی ها: منده والیشته.

نه
شب - داخلی - برنامه ی هفت
مسعود فراستی رفیعی را به دیاثت فرهنگی متهم میکند.

ده
شب - داخلی - گروه اهالی هنر و رسانه
پیمان نامدار، از جوانهای مومن و خداجوی رشت، دعای فرج را پست می کند.
گیل نگاه زیرش چارصدتا لینک میگذارد.
یک تئاتری لفت می دهد.
مهرداکس آبسالان با یکی از پستها موافق است. اما پست مورد نظر زیر پستهای فرشاد نوروزپور مدفون شده است.

یازده
داخلی - برنامه شبکه باران
مجری محبی به زور میخواهد لبخند بزند اما لبش کش نمی آید. می خواهد گیلکی حرف بزند اما گیلکی اش مثل مسیر داماش دست انداز دارد.
میخواهند به رفیعی ارتباط زنده بدهند که از جاذبه های گردشگری در گیلان بویژه در مناطق ساحلی بگوید.
ارتباط زنده با رفیعی برقرار نمیشود. مجری می گوید رفیعی در دسترس نیست.
پشت صحنه بعد از برنامه با اتوی کت و شلوار مجری هندوانه قاچ می زنند.

دوازده
شب - داخلی - گروه اهالی هنر و رسانه
خیلی از اعضای گروه از زیر آب بالا آمده اند و فعالیت میکنند.
مجید همرنگ پشت پرده دستهایش را به هم می مالد و لبخندی حاکی از رضایت می زند و در دلش می گوید: بازم خدا پدر رفیعی رو بیامرزه باعث شد گروه فعال بشه.
اما ناگهان هفصدتا لینک با هم پست میشود و خنده ی مجید زیرشان ناپدید میشود.
موسیقی تیتراژ پایانی ترانه ی همه چی جوره همه چی جوره با صدای عذرخواه است.

the end 😝
عکست خیلی باحاله آرش خان
این عکس هات هم خیلی باحاله
http://shoashargh.blog.ir/page/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">