روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

**بــــــــه نــام خالـــــــــق قلـــــــــــــــم**
این وبلاگ محل درج یادداشت، تحلیل، پژوهش، دیدگاه ها، سخنرانی، عکس (و به طور خلاصه؛ کلیه مطالب) مربوط به اینجانب است.
در ضمن، مطالبی که توسط دیگران درخصوص بنده نوشته و در نشریات یا سایت های غیر متشر می شود نیز، در این وبلاگ بارگذاری خواهد شد.
با تشکر/ آرش شعاع شرق

گفتگوی آرش شعاع شرق و پیمان برنجی با حسین توشه، بازیگر پیشکسوت تئاتر و تلویزیون، منتشر شده در روزنامه گلچین امروز،سال نهم، شماره 1687، شنبه یکم مهرماه 1391



- به عنوان سئوال نخست بفرمایید چطور شد به تئاتر علاقه مند شدید؟

- خیلی ها می گویند که هنر امر اکتسابی است، ولی به عقیده من هنر تئاتر ذاتی است.حتا یک بحث روانشناسی می گوید که همه انسانها بازیگرند...عملاً هم می بینید که اینگونه است به طور مثال نوزادی که برای جلب توجه مادرش گریه می کند و یا گاهی می خندد و یا کودکی که دروغ می گوید. به عقیده من کسانی که وارد این عرصه می شوند در ذاتشان این هنر وجود دارد. خودم هم از ابتدا علاقه شدیدی به این هنر داشتم که در نتیجه با تشویق مردم و کمک اساتید زیادی این راه را ادامه دادم.

-  چطور شد که در گیلان نماندید و برای ادامه فعالیت های هنری تان به تهران رفتید؟

-  متاسفانه یکی از مشکلات اساسی این مملکت این است که همه چیز به تهران ختم می شود. بنده به شدت مشتاق ام که در استان خودم حضور داشته باشم و کار کنم. دلیل مهاجرت هنرمندان ما از شهرستانها به تهران، نبود امکانات در شهرستاهاست. البته در گیلان نسبت به سایر استانها در زمینه فیلم و سینما کمتر سرمایه گذاری می شود.

-  با بودجه ای که به هنرهای نمایشی در صدا و سیمای گیلان اختصاص پیدا می کند می توان کار خوب ساخت؟

-  بودجه ای که به تهران تعلق می گیرد به مراتب بسیار بیشتر و غیر قابل قیاس با شهرستانهاست. امَا معتقدم که با همین بودجه می شود کارهای بسیار بهتری انجام داد. همین بودجه به استانهای دیگر هم می رود ولی آنجا بهتر کار می کنند.

- چرا در گیلان فعالیت نمی کنید؟

- بنده علاقه زیادی دارم که در استان خودم کار کنم. هر از گاهی که پیش بیاید و یا از من دعوت شود، می آیم اینجا تا کاری انجام دهم.ولی در گیلان کم کار انجام می دهم که به مراتب چندین برابر کمتر از جاهای دیگر است. بنده برای صدا و سیمای مرکز سمنان و یا جاهای دیگر هم کار می کنم.

- به عنوان هنرمندی که در سطح کشوری فعالیت دارید، احساس نمی کنید اگر در کارهای استانی حضور پیدا کنید، به کارتان لطمه وارد می شود؟

-  من آنقدر به سرزمین ام علاقه دارم که اصلاً چنین فکری نمی کنم. اگر هم می بینید که در تهران کار می کنم بخاطر ضرورت و نیاز است. ما با هنرمندانی که در شهرستان کار می کنند سالهای سال است که دوستیم، همدیگر را می شناسیم و با هم بزرگ شده ایم.دوستان تهران نیز به همین صورت، به همین دلیل همیشه سعی می کنیم به فکر بهبود اثر باشیم نه اینکه  بگوییم تافته ای جدابافته ایم.

- تئاتر گیلان را تا چه اندازه پیگیری می کنید؟

- اغلب دوستانی که نمایشی به روی صحنه می برند  با من تماس می گیرند و دعوتم می کنند من هم تا جایی که بتوانم حضور پیدا می کنم.

- چرا در گیلان بیشتر آثار نمایشی  "رئال" اجرا می شود و سبک های دیگر نظیر کار "فرم" اجرا نمی شود؟

- در دوران دانشکده که اصول مبانی ارتباطات می خواندیم، استادی داشتیم که همیشه مثالی می زد: شعر سهراب سپهری را نمی توانیم ببریم برای اتحادیه کله پزان بخوانیم! نمی دانم متوجه "کــُنهْ" مطلب شدید یا خیر؟! مثلاً فرض کنید که ما مردم کوچه و بازار را جمع کنیم و و برای آنها تئاتر فرم  اجرا کنیم! و یا یک کار " برشتی " به روی صحنه ببریم. آن وقت قضیه بسیار پیچیده می شود! اول از همه باید زمینه فراهم شود تا مردم بدانند که تئاتر فرم یعنی چه؟

- پس در واقع معتقدید که هنر نمایش باید برای مردم باشد و مردم بفهمند و درس بگیرند؟

-  دقیقاً همین گونه است، هنر نمایش برای مردم و و جامعه است. یک کارگردان تئاتر باید اجراهایش به گونه ای باشد که عوام بتوانند از آن بهره و در واقع به اصل موضوع پی ببرند.البته خیلی به این موضوع پایبند نیستم که حتماً در نمایش هایمان باید درس اخلاقی و اجتماعی به مردم داد، چون بنده به شخصه خودم را در آن مقامی نمی بینم که بخواهم برای مردم نسخه اخلاقی بپیچم.

- جشنواره های تئاتری که برگزار می شود را چگونه ارزیابی می کنید؟

- به عقیده من یکی از بزرگترین معضلاتی که گریبان تئاتر ما را نه در گیلان، بلکه در ایران گرفته همین جشنواره های تئاتر است. به این دلیل که یک دوره ای هر ارگان و تشکیلاتی که می خواست اظهار وجود کند و بگوید که ما هستیم و می خواهیم مردم را جذب کنیم، جشنواره تئاتر برگزار می نمود! از طرفی چون در این هنر حمایت مالی وجود نداشت به سمت همین بنگاه ها و تشکیلات کشیده می شد که آنجا هم مبلغ ناچیزی به او می دادند.

-  نگاه شما به نسل جوان و با استعداد تئاتر مانند زنده یاد امیر بدرطالعی ونسل جدیدی که جای او آمدند چیست؟

-  من در مراسم خاکسپاری ایشان به خبرنگاری گفتم: به این آدم و دوستانی که مثل ایشان در گیلان ماندند و تلاش می کنند تا چراغ این هنر روشن بماند بیشترین احترام را قائل ام. شاید بسیاری بگویند " توشه" خودت چرا رفتی؟ در جواب باید بگویم که اصلی ترین دلیل آن نیازهای مادی، "نه معنوی" بود که مجبور به رفتن شدم.

-  راه کار شما برای ارتقاء تئاتر گیلان چیست؟ همایشهایی مانند آسیب شناسی تئاتر تا چه اندازه می تواند مفید باشد؟

-   تا آنجا که من به خاطر دارم در این چهل و اندی سال که فعالیت می کنم همیشه این سئوال بود که چه باید کرد؟! آموزش باید زیاد شود؟ چه اتفاقی باید رخ دهد که تئاتر استان ارتقاء پیدا کند؟ اعتقادم بر این است که اگر در این حوزه حمایت مالی شود، و یا این اتفاق صورت پذیرد که ما تئاتر خصوصی داشته باشیم، یعنی تئاتر وابسته به جایی نباشد، شاهد پیشرفت خواهیم بود. در واقع بالندگی تئاتر در آزاد بودن آن است. تئاتر باید بتواند راحت درد دل کند و راحت حرف خودش را بزند. اگر ما در جهان آثار ماندگار داریم به دلیل این است که حرفهای آنها کار ساز بوده.البته همایشهایی مانند آسیب شناسی تئاتر هم ایده بدی نیست؛ ما هرچه از نظر زمانی جلو می رویم، این موضوع آشکار می شود که از نظر تئاتر عقب تر رفته ایم! می بینیم آنهمه چیزهایی که گفته ایم هیچ گونه نتیجه و ثمره ای به همراه نداشت.

-   یعنی هیچ گوش شنوایی در این سالها وجود نداشته؟

- دقیقاً همین طور است. من امروز تاسف می خورم، به خاطر مسایلی از این دست و یا حتا سئوالاتی از همین قبیل... یکی دیگر از مسایلی که باید ذکر کنم این است که در تئاتر زندگی در لحظه جاریست، در لحظه حرف می زنی، دردها و مشکلات را می گویی و این چیزهایی است که مخاطب می خواهد. اگر در قدیم مردم از نمایشهای رو حوضی استقبال می نمودند به این دلیل بود که مسایل سیاسی و اجتماعی ِ روزی که مردم از عهده گفتن اش بر نمی آمدند، گفته می شد. در واقع دلیل علاقه و پیگیری مردم به این نمایشها همین گفتن حقیقت بود نه خندیدن!

- با توجه به اینکه در استانهای دیگر هم فعالیت داشته اید، جایگاه تئاتر استان گیلان (با فاکتور گرفتن تهران) نسبت به سایر استانها چگونه است؟

- روزگاری گیلان حرف اول تئاتر در ایران را می زد...خداوند اکبر رادی را رحمت کند. ایشان از مفاخر گیلان، ایران و جهانند. اگر اطلاع داشته باشید آثار ایشان در دانشگاههای فرانسه و کشورهای خارجی تدریس می شود. خداوند خیلی چیزها به ما داده است که قدر آنها را نمی دانیم.در مجموع به عقیده من، ما در گیلان افتخاراتی داشته و داریم که قابل مقایسه با استانهای دیگر نیست.

- چرا بین اهالی تئاتر اینقدر اختلاف سلیقه وجود دارد؟‌ آیا راهی برای اتصال اهالی تئاتر وجود دارد؟

-  به عقیده من، تمام اهالی تئاتر خوب، عزیز و محترم اند. امّا در کل معتقدم نباید به یک هنرمندی که تمام مخارج زندگی اش از تئاتر تامین می شود زیاد فشار آورد.مثلاً عزیزی که اجاره منزل، خرج خانه و... او از راه تئاتر به دست می آید چهار تا حرف ناسزا هم پشت سر حسین توشه بزند... چه اشکالی دارد؟همین اندازه که در صحنه حضور دارد و کار می کند مقدس و ارزشمند است و به عقیده من این مسائل آنقدر پیش پا افتاده است که نیازی به بحث در مورد آن نیست. ولی اینکه راهی برای اتصال آنها ارایه دهم... در این همه سال راهی نیافته ام!

- تا کنون پیشنهادی مبنی بر آموزش تئاتر در استان داشته اید؟ در مجموع نظر شما در این باره چیست؟

-بله نه تنها در گیلان، بلکه از بسیاری از استانهای دیگر هم چنین پیشنهادی به من شده است. بارها به من گفته اند که هفته ای یک جلسه و یا حداقل ماهی یک جلسه بیا و تدریس کن. بنده به شدت با بسیاری از این فضاهای آموزشگاهی مخالفم... می دانید چرا؟ چون معتقدم بسیاری از اینها چون از این راه ارتزاق می کنند، ناگزیرند که حقایق را نگویند... برایتان بازتر توضیح دهم اینکه؛ گاهی با برخی از افراد برخورد می کنم که زبانشان می گیرد، لکنت دارند و می گوید من کارآموز فلان آموزشگاه نزد فلان کس هستم! این فرد در بیان مشکل دارد...مگر می شود فردی که لکنت داشته باشد تئاتر کار کند؟! چطور ممکن است فن بیان که مهمترین اصل در تئاتر به شمار می رود را رعایت نکرد؟ چرا بیخودی به کسی که زبانش مشکل دارد بگوییم بیا سر کلاس ما بنشین ، آن وقت دو ترم، سه ترم عمر بچه مردم را تلف کنیم و کلی شهریه بگیریم، بعد هم که فارغ التصیل شدبه درد هیچ چیز نمی خورد...البته این مشکل در سطح ایران وجود دارد و فقط مختص گیلان نیست.اگر کسی به من مراجعه کند و ببینم توانایی انجام کار در رشته مورد نظر را ندارد صادقانه به او می گویم.یا در نهایت می گویم اگر دوست داری یک ترم بمان مثلاً شاید به درد نویسندگی خوردی و یا شاید به درد فلان کار خوردی.

-  در رابطه با نقش ابوجهل که اخیراًبازی نمودید کمی توضیح می دهید؟

-  قرار بود که در سه گانه ی  " سیاه و سفید، پناهنده، باز گشت "سه نقش متفاوت داشته باشم. یک نقش کاملاً منفی، یک نقش مثبتِ‌ مثبت و یک نقش تقریباً خاکستری.چون اصولاً از نقشهای کلیشه ای خوشم نمی آید. برای بازیگر نقش ابوجهل، "محمد تقی انصاری" کارگردان و تهیه کننده این کار، با خیلی ها مصاحبه کرد ولی کسی که بتواند نقش ابوجهل به او نزدیک باشد را نتوانست پیدا کند. در یکی از این کارها هم قرار بود که "حسن جوهرچی" نقش "ابوسفیان" را بازی کند در نتیجه ما به ازای بیرونی برای این نقش پیدا نمی کردند. از طرفی چون ابوجهل یک شخصیت خاصی است ، فردی که مدام پیامبر را اذیت می کند، پیامبر هرچه می گوید او مخالفت می کند. از طرفی چون بیوگرافی خاصی از او تعریف نشده، خودمان از او شخصیت ساختیم، در واقع بنده "زیرکی" را هم به او اضافه کردم، لذا شما ابوجهل را در این نقش آن طور که می گویند نمی بینید.

- از اینکه وقت تان را در اختیار ما گذاشتید  بسیار سپاسگزاریم، در پایان حرفی برای خوانندگان یا اهالی هنر ندارید؟

- در پایان از شما و سردبیر محترم روزنامه گلچین امروز که اینقدر به مسایل تئاتر استان اهمیت می دهید تشکر می نمایم، این کار بسیار پسندیده و نیک است که در زمان حیات هنرمندان به آنها پرداخته شود.امیدوارم که این مرده پرستی روزی در جامعه هنری ما از بین برود.

 

نظرات  (۰)

شما اولین نفری باشید که برای آرش نظر می گذارد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">