روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

**بــــــــه نــام خالـــــــــق قلـــــــــــــــم**
این وبلاگ محل درج یادداشت، تحلیل، پژوهش، دیدگاه ها، سخنرانی، عکس (و به طور خلاصه؛ کلیه مطالب) مربوط به اینجانب است.
در ضمن، مطالبی که توسط دیگران درخصوص بنده نوشته و در نشریات یا سایت های غیر متشر می شود نیز، در این وبلاگ بارگذاری خواهد شد.
با تشکر/ آرش شعاع شرق

آرش شعاع شرق/ مولانا کمال الدین حیاتی گیلانی یکی از شاعران گیلانی قرن دهم و یازدهم هجری قمری است,وی یکی از بزرگترین مدیحه سرایان همان عصر بودکه شرح حال  وی در تذکره های مختلف در ادوار گوناگون آمده است که اکثر آنها دارای تناقض و اشتباه می باشد.در این مورد حتی مرحوم استاد سعید نفیسی نیز دچار اشتباهاتی شده بطور مثال تکمیل کتاب "تغلق نامه"امیر خسرو دهلوی را به حیاتی کاشانی نسبت می دهد و اشتباهات دیگر تذکره نویسان را تکرار می کند. مقاله حاضر خلاصه ای است از "مجله تحقیقات فارسی" از انتشارات بخش فارسی دانشگاه دهلی هند که به همت پروفسور سید امیر حسن عابدی و پرو فسور سید مقبول احمد از اساتید دانشگاههای هندوستان تهیه شده است.

این مجله در سال 1989 میلادی در هندوستان منتشر شد که با استفاده از دست نوشته هایی از موزه ها و کتابخانه های هندوستان شرح حال مفصل و دقیقی از زندگی کمال الدین گردآوری نموده اند و به جرأت می توان گفت: دقیقترین و کاملترین تحقیقی است که در مورد حیات الدین گیلانی صورت گرفته است.

نگارنده در تکمیل برخی از اشعار این تحقیق از چند منبع دیگر نیز استفاده نموده که در پایان به آنها اشاره شده است.مولانا کمـــال الدین حیاتی گیلانی در شهر رشت  چشم به جهان گشود.چون به سن رشد رسید چندین مسافرت تجاری بین گیلان و کاشان و خراسان نمود. یکبار شاعری به اسم "میلی"در حال مستی دست راست حیاتی را با شمشیر زخمی کرد,اما حیاتی با داشتن قدرت انتقام او را عفو کرد. مدتی پس ار این حادثه حیاتی کاشان را ترک گفته و به سوی هندوستان رهسپار گردید.از هندوستان قصیده غرایی با مطلع زیر به ایران فرستاد که در آن ایران و ایرانیان را ستوده و نسبت به امام رضا (ع) عقیدت و اردات اظهار داشته اما گیلان و اهالی آن سامان را مذمت کرده است:

روم تا به ایـران جان فرستم / به آن بوم و بر راح و ریحان فرستم / من و اشک چشـم حیاتی که با او / هـمه ابــر زاده ی نیسان فرستم   /   زگیلان گیلانیان یاد نارم / هرآنگه که بر دوستان جان فرستم / به آن کافریها که آن قوم کردند / اگر قبله باشد کی ایمان فرستم / به خان احمد- آن تاجـــــدار سلاطین / فرستم دعا و فراوان فرستم

بیشتر تذکره نویسان معتقدند حیاتی درزمان شاه اکبر به هندوستان رفت. حکیم ابوالفتح گیلانی او را به دربار معرفی نمود و به زودی مقام و ثروت فراوان کسب کرد. حیاتی نه تنها از الطاف  و عنایات  خسروانی بهره مند بود بلکه شاهزادگان نیز از او بسیار متاثر بودند و به وی احترام می گذاشتند. پس از درگذشت شاه اکبر, حیاتی به دربار پسر و جانشین جهانگیر منسلک شد و در بیشتر ارتش کشی های جهانگیر هم رکابش بود.حیاتی به عبدالرحیم خان خانان نیز وابستگی داشته و زمانی که خانخانان برای فتح  دکن مامور شد,حیاتی هم رکابش شد و با او به دکن رفت.در این مسافرت خان خانان متوجه  صلاحیت و قریحه ی حیاتی شد و دوستی و صمیمیت بین آنها محکمتر گردید.  حیاتی در مدح خان خانان قصاید و غزلهایی نیز ساخته است.

رسمی قلندر در قصیده ای در مدح خانخانان به حیاتی اشاره کرده است:

ز نعمت تو حیاتی حیات دیگر یافت، دوباره حیاتی از دکن به دربار جهانگیر روی آورد اما در مدح خان خانان همچنان شعر می سرود. بیشتر تذکره نویسان سال در گذشت حیاتی را 1015 هجری -1606,7 میلادی نوشته اند.مولف کتاب باغ معانی عقیده دارد حیاتی در سال 1018 هجری-10-1609 میلادی وفات یافته است. از قطعه ای که سعیدای گیلانی در آن در رابطه با واقعه وزن شدن حیاتی با طلا و نقره اشاره کرده سال 1019 هجری و (1610-1611) میلادی بر می آید و بنابراین طبعاً حیاتی تا این زمان زنده بود.

در کتاب "حیات باقی یافته"سال در گذشت او را از وی حساب جمل (1028 هجری قمری _1619 میلادی) نوشته است  و این تاریخ وفات صحیح تر به نظر می  آید. مولف میخانه با مولانا حیاتی ملاقات کرده و او را "منتخب امثال و اقران" دانسته است. او می نویسد که حیاتی در صله مثنوی "سلیمان بلقیس"که به اسم پادشاه سروده شده با طلا و نقره وزن شد. اماطبق عقیده بیشتر تذکره نویسان وزن شدن  با طلا و نقره در حقیقت صله سرودن ضمیمه تغلق نامه امیر خسرو بود.مولف میخانه ابیات دیوان حیاتی را هفت هزار و مولف "نظم گزیده" سه هزار نوشته,در صورتی که نسخه خطی دیوان حیاتی که در کتابخانه "آزاد  بهوان دهلی نو"مضبوط است,1983 بیت دارد و شامل غزلیات و قصاید و دو مثنوی کوچک و رباعی ها و مقطعات و چند سطر در نثر می باشد. در قرن یازدهم هجری (هفدهم میلادی) شاعری دیگر به اسم حیاتی کاشی می زیست. او در ابتدای امر کار سقایی می کرد و به همین دلیل به حیاتی معروف شد. گفته می شود حیاتی کاشی به فرقه نقطویان تعلق داشته و به این علت شاه طهماسب صفوی او را به زندان افکند پس از رهایی به شیراز و سپس به کاشان رفت.

ممکن است داشتن عقاید نقطوی و واقعه زندانی  شدن درست باشد اما نسبت دادن آن به شاه طهماسب امر مشکلی است. زیرا زمان شاه طهماسب اول قبل از حیاتی و شاه طهماسب دوم بعد از او بود. حیاتی بعد از آن واقعه به قزوین و سپس به هندوستان عزیمت کرده و در شهر "احمد نگر" زندگانی گذراند و در سال 1100 هجری/9-1688 میلادی به دیار باقی شتافت. تغلق نامه در سال 725هجری/1325 میلادی بنا به فرمایش سلطان غیاث الدین سروده شد. مثنوی مزبور سه هزار بیت داشته و وقایع کشته شدن قطب الدین مبارک شاه و حکمرانی چند ماهه خسرو خان و تخت نشینی غیاث الدین را بیان می کند. در عهد شاه اکبر نسخه ای از تغلق نامه که هم آغار و هم پایان آن ناقص بوده در کتابخانه ی سلطنتی موجود بود. نسخه کامل این مثنوی نزد "راجه علی خان فاروقی" فرمانروای "خاندیس" بوده و فیضی برای فرستادن ابیات فاقد "مثنوی" نامه ای به "راجه" نوشت.

چنین به نظر میرسد که ابیات فاقد مثنوی, به دربار مغولی نرسید و بنابراین شاه جهانگیر از شعرای درباری خود خواست که قریحه شعری خود را به کار برده و مثنوی را تکمیل  سازند. تکمله حیاتی گیلانی مورد پسند پادشاه قرار گرفت و امر داد در صله و پاداش شاعر را با طلا و نقره وزن کنند. مجلس مخطوطات فارسی حیدر آباد تغلق نامه ناقص امیر خسرو را با ضمیمه ی اشعار حیاتی در سال 1352 هجری قمری /1933 میلادی/1312 خورشیدی چاپ و منتشر کرده است. یکی از دیوانهای حیاتی نیز اخیرا در موزه اله آباد کشف شده است. دیوان مزبور محتوی ضمیمه ی تغلق نامه نیز هست که در بسیاری از موارد با متن چاپی سال1312 اختلاف دارد. علاوه بر این آقای سید هاشمی فرید آبادی که مثنوی تغلق نامه را ترتیب و تنظیم نموده ضمیمه را از حیاتی کاشی دانسته در صورتی که طبق مستندات موجود سراینده ضمیمه- حیاتی گیلاتی بوده. حیاتی گیلانی به دربار مغولی هند وابستگی زیادی داشته و حال آنکه حیاتی کاشی اصلا به دربار مغولی تعلق نداشته و حتی با اکبر و جهانگیر هم عصر نبوده است. این امر ثابت میکند که ضمیمه ی تغلق نامه اثر حیاتی گیلانی است و تذکره ها غالبا همین را نوشته اند.

بعضی از تذکره نویسان اخیر مانند مولفان ید بیضا و خزانه عامره سرودن ضمیمه و واقعه وزن شدن شاعر را به حیاتی کاشی نسبت داده و احتمالاً آقای هاشمی فرید آبادی عقیده خود را از کتاب "خزانه عامره"عنوان  داشته است. در نسخه خطی موزه اله آباد عنوانهای منثور مقدم بر ابیات آمده که در متن چاپی دیده نمی شود. گذشته از این از سطور زیر نسخه اله آباد  مستفاد می شود که تغلق نامه ناقص بر این چهار بیت پایان یافته که در متن چاپی مشهود نیست.

چون بر غازی ملک شد روشن این حال / به حیله رأی شان را کرد پامال / به تدبیر سره در قلب کـوشید / اگرچه قلب لشکر زان نجوشید / دو منزل بازگشت از رفتن پیش / همه کس بد خیال او نیک اندیش / گمـان این شده به دلهای پریشان / که یا نرسید و یا شد یـار ایشان

طبق عبارتی در نسخه ناقص کتابخانه سلطنتی مغولی دو بیت تمهیدی زیر را نیز داشته  که حیاتی نتوانست آنها را در جای مناسب  بگنجاند و آنها همین طور منفرد و بی محل ماند:

چو بیند آسمان از دیـده ی مهر/ شود خارا زراز زیبایی چهر / نگر هدهد که مرغی کم هنر شد / سلیمان چون گزیــدش تاجور شد.

قابل یاد آوری است که نسخه موزه اله آباد فقط محتود ابیات حیاتی است. در صورتیکه متن تغلق نامه چاپی ابیات هر دو شاعر یعنی امیر خسرو و حیاتی را دارد. به هر صورت تردیدی نیست که با مقایسه با نسخه موزه اله آباد ابیات هر دو شاعر را میتوان از یکدیگر تشخیص داد. در ترتیب ضمیمه تعلق نامه,در پاورقی دو علامت "م" و "ق" به کار برده شده,"م" معنی اش نسخه چاپی است و "ق" به نسخه خطی ضمیمه تعلق نامه اشاره میکند که در موزه اله آباد, اتراپرادش مضبوط است. مثنوی اول این کتاب داستان چندیست که به جهت اتمام یاقتن کتاب تغلق نامه نا تمام امیر خسرو گفته شده که پاره ای از اوایل آن نداشت,و بسیاری از آخر هم به همین صورت. از این رو خلافت دستگاه,به تمام شعرای زمان  ملا حیاتی گیلانی امر فرمودند که ابتدای این کتاب را تا جایی که صفحات آن پاره شده بنویسند و آخر را تمام کنند. حیاتی گیلانی توفیق این خدمت یافته و کتاب را به نحو احسن تمام نمود و پادشاه در پاداش این کار او را به زر وزن نمودند و به اوج مرتبه و قدر دانی و رتبت افزایی رسانیدند .چنانچه گوید:

زان طبع گنج ریز و آن دست در نثار / مداح کامـران شد و ممدوح نامدار

شعر معروف و زیبای "حمد" نیز از مولانا کمال الدین حیاتی گیلانی است که در مدح "کیهان خدیو" خداوند بلند مرتبه,سروده شده است.

بنام آنــــکه نام از وی نشان یـافت / زبان آموخت حرف و نطــق و جان یافت / خداوندی که از صُنع خدایی / به ظلـمت داد نور روشنایی / دو عالم پیشـگاه حضرت اوست / وجود هر چه هست از قدرت اوست / زمیــنی هر چه باشد یا سمایی / نموداریسـت  از  کار خدایی / ز آغاز  خودی با ذات  ســـرمد /خدایـی را خود آورده اســــت با خود / به ظاهر در وجـــود انوار رخشان / به پنهــان  بر عدم  هم ماه   تــابان / بفرمانش  سپهر و اخـــترانش / جهات و آخشیــج و    گوهرانش / به سودایش خـــرد بازار تــیزی / زبان هم در سپاســش گنج ریـــــــــــزی / معــاذ الله ز کینش گر فروزد / گلوی خوشه از شــبنم بسـوزد / عفا الله هم ز لطفـش کین فرامـــوش / کــه دارد قطره ی دریا در آغوش / همه بوم و بر زوی نور در نـور / سر  کـــویش هـزاران طور در طور / زجودش بحر و کان سرمایـه داران / ز کویـش مشکبو باد  بهاران / از و هر خار و خس پرنـیان پوش / وزو حواران گلشـن دوش بر دوش / الی آخر...

 این مقاله زمستان سال 1392 در فصلنامه گیلان ما،به مدیرمسئولی دکتر محمدعلی فائق و سردبیری استاد هوشنگ عباسی، سال سیزدهم، شماره4، پیاپی 51 منتشر شد.

منابع و مآخذ

1:کاروان هند- ج اول-احمد گلچین معانی –انتشارات آستان قدس رضوی-1369خورشیدی

2:تذکره نصر آبادی-محمد ناصر نصر آبادی-انتشارات فروغی.

3:مشاهیر گیلان جلد دوم-رضا مظفری-اتشارات مشهور –چاپ اول 1375

4:مجله تحقیقات فارسی-1989-انتشارات بخش فارسی دانشگاه  دهلی نو هندوستان.

  • ۹۴/۰۶/۲۹

نظرات  (۰)

شما اولین نفری باشید که برای آرش نظر می گذارد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">