روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

**بــــــــه نــام خالـــــــــق قلـــــــــــــــم**
این وبلاگ محل درج یادداشت، تحلیل، پژوهش، دیدگاه ها، سخنرانی، عکس (و به طور خلاصه؛ کلیه مطالب) مربوط به اینجانب است.
در ضمن، مطالبی که توسط دیگران درخصوص بنده نوشته و در نشریات یا سایت های غیر متشر می شود نیز، در این وبلاگ بارگذاری خواهد شد.
با تشکر/ آرش شعاع شرق

»آرش شعاع شرق؛ روزنامه‌نگار

 

اساسا نمی‌توان تلخی ۲۸ مرداد را درمقام روز  شوربختی دموکراسی در جغرافیای استبداد-استعمار-استحمار از خاطره تاریخ میهن زدود. به‌ویژه که در سالروز این رخ‌داد نکبت‌بار، یادکرد آنچه در شصت‌وچهار سال‌پیش بر این مملکت رفت، اهمیتی ویژه می‌یابد.

 

 

 

بی‌شک دکتر محمدمصدق یکی  از بزرگترین  و برجسته‌ترین شخصیت‌های سیاسی تاریخ معاصر ایران است.او چندین دوره نماینده مردم تهران در مجلس، رهبر وبنیانگذار جبهه ملی ایران و صاحب دهها سِمت دولتی دیگر و تحصیل کرده در شهر نوشاتل سوئیس بودکسی که بیش از ۷۰ سال از عمر خود را در راه خدمت وطن گذراند.

 

به راستی که از پاکبازان عرصه ی سیاست بود و با قرارداد ننگین ۱۹۱۹ وثوق الدوله مخالفت و صدها خدمت فراموش نشدنی به ایران کرد.

 

دکتر مصدق در طول عمرِ سیاسی‌اش از سّن ده سالگی تا پایان حیات، فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرد. یکی از نقاط اوج‌اش در دوره نخست وزیریِ حدوداً بیست و هشت ماهه ‌اش بود.

 

بعد از واقعه  ۳۰ تیر ۱۳۳۱ زمانی که با آیت الله کاشانی دچار اختلاف می شود و کاشانی در سرنگونی دولتش اقدامات فراوانی انجام می دهد.

 

این خیانت آیت الله کاشانی در اسنادی که اخیراً وزارت امور خارجه دولت امریکا منتشر کرد به وضوح قابل مشاهده است. به نحوی که کاشانی از یکسال قبل از کودتای ۲۸مرداد ۳۲ در صدد براندازی دولتِ دکتر مصدق بوده است.

 

جالب است بدانیم که کاشانی بعد از آن همه اقدام در  ۲۷ مرداد ۱۳۳۲یعنی درست شب کودتای ۲۸ مرداد نامه‌ای به دکتر مصدق می‌نویسد که متن کامل آن بدین شرح است : «حضرت نخست وزیر معظم جناب آقای دکتر محمد مصدق دام اقباله. عرض می‌شود گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم  اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض ورزیها و بوق و کرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر کس می‌دانید که هم و غمم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان  به بقاء آن مایل نیستید. از تجربیات روی کار آمدن قوام و لج بازی‌های اخیر بر من مسلم است که می خواهید مانند سی‌ام تیر کذایی یکبار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید و مرا لکه حیض کردید. خانه‌ام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید وحالا نه مجلسی است نه تکیه گاهی برای ملت گذاشته اید. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگهداشته بودم با لطائف الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بوده درصدد به اصطلاح کودتا است. اگر  نقشه شما نیست که مانند سی‌ام تیر عقب نشینی کنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید و اگر حدس و نظر من صحیح نیست که همانطور که در آخرین دیدار در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسون هم گوشزد کردم که آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و حالا به صورت ملی و دنیا پسندی می خواهد به دست جنابعالی  این ثروت ما  را به چنگ آوردو اگر واقعاً به دیپلماسی نمی خواهید کنار بروید این نامه من سندی
در تاریخ ملت ایران خواهد بود که من شما را با  وجود همه بدیهای خصوصی تان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا وسیله زاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم که فردا جای هیچگونه عذر موجهی نباشد. اگر به راستی در این فکر اشتباه  می‌کنم با اظهار تمایل شما سید مصطفی و ناصرخان قشقایی را برای مذاکره خدمت می‌فرستم. خدا به همه رحم بفرماید. ایام به کام باد. سید ابوالقاسم کاشانی ۲۷ مرداد ۳۲».(منبع : آیت ا… کاشانی و آخرین روزهای حکومت دکتر مصدق ـ انتشارات دایره تبلیغات نیروی دریایی ـ صفحه ۱۸،  ۱۹)

 

دکتر مصدق که از حسادت و کار شکنی‌های کاشانی با خبر بود و می‌دانست دیگر کار از کار گذشته و این نامه ی کاشانی صرفاً به منزله ی فریب آیندگان و تاریخ است و از طرفی عقیده بر این داشت که اگر هر چه مردم بخواهد همان می شود اینگونه جواب  کاشانی را داد: «مرقومه حضرت آقا به وسیله آقای حسن آقا سالمی زیارت شد. اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم. والسلام دکتر محمد مصدق»(منبع : روحانیت ـ و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت ـ صفحه ۳۶).

 

در طول شصت و اندی سال از نگارش آن نامه و انتشار آن، محققان و پژوهشگران بسیاری در موردش به تحلیل، نقد و  بررسی پرداختند.

 

متاسفانه اغلب مورخانِ طرفدار جریان کاشانی به ویژه فرزندش، مصدق را فردی مغرور، کسی که تصور نمی کرد حکومتش ساقط گردد، فاقد اندیشه سیاسی و… تعبیر و بالعکس کاشانی را شخصیتی قهرمان، دلسوز، طرفدار بقای نخست وزیری مصدق و… وصف کردند!

 

یا برای نمونه روزنامه‌های مختلف نظیر «ایران» در تفسیرِ پاسخ مصدق به کاشانی، واژۀ مستظهر یعنی «یاری خواهنده» را  مستحضر به معنای «آگاه و مطلع» تعبیر  و از این طریق با تحلیلی نابخردانه مصدق را به «احساس استغنا کردن» محکوم کردند! (منبع : روزنامه ایران ـ ویژه تاریخ انقلاب اسلامی ، سال شانزدهم، شماره ی ۴۵۵۶ ـ سی‌ام تیر ۱۳۸۹ ـ ۹ شعبان ۱۴۳۱ ـ ۲۱ جولای ۲۰۱۰)

 

درحالی که مصدق از قبل نسبت به اقدامات کاشانی علیه دولتش آگاه بود و می‌دانست نامۀ شب قبل از کودتا (همانطور که خود کاشانی در پایان نامه نوشت) حیله‌ای مکارانه برای گمراه کردن نسل‌های بعد و تاریخ است.

مصدق از واژه «مستظهر» به معنی «یاری خواهنده » استفاده کرد و به کاشانی فهماند که من پشت گرم شما نخواهم شد و هر  چه مردم بخواهند، همان خواهد شد.
پیوند به سایت خبری: آمدنیوز
  • ۹۶/۰۵/۲۸

نظرات  (۱)

  • پیام اسماعیلی
  • دوست عزیز مصدق از نوادگان قاجار بود که از خاندان پهلوی کینه داشت اگر با اصطلاحات حقوقی آشنا باشید این مصدق بود که در ۲۵ مرداد کودتا کرد و کودتا از پایین به بالاست نه از بالا به پایین  باری به هرجهت مصدق تعادل روحی درستی هم نداشت در زمان والاتری اش در فارس به کمک انگلیس آمد و ضد مردم و جهت کشتار مردم فارس تلاش کرد

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">