روز نوشت آرش شعاع شرق

28 مرداد سال جاری پایگاه خبری روش نیوز یادداشتی به قلم علیرضا فرساد در خصوص کودتای 28 مرداد32 منتشر و در آن موضوعات و مباحثی را مطرح کرد.

در همین راستا، انتقاداتی را به این یادداشت وارد دانستم، که منتظر پاسخگویی جناب فرساد هستم.

در ادامه،متن کامل آن را از نظر می گذرانید:

حضرت مستطاب علیرضا فرساد!

یادداشت «28مردادکودتایی از جنس اعتماد به امریکا...» به خامه حضرتعالی را در پایگاه خبری تحلیلی روش نیوز مطالعه کردم.

مدتی است که تحلیل ها و نظرات آنجناب را در سایت های خبری مختلف دنبال میکنم که در بسیاری از موارد با شما اختلاف نظر دارم و در پاره ای از موارد با نظرات تان همسو هستم.

طی ده سال گذشته پس از موضوعات گیلانشناسی، عمده تحقیقات تاریخی ام را محور ملی شدن صنعت نفت و تاریخ احزاب سیاسی معاصر انجام دادم و بسیار تمایل داشتم به مناسبت کودتای 28مرداد 32 مقاله ای بنویسم. اما به دلیل تعهداتی که داده ام از این کار اجتناب کردم.

اما یادداشت حضرتعالی را که مطالعه کردم نتوانستم سکوت اختیار کنم و ترجیح دادم برخی نکات را خدمت تان عارض و چند سئوال از شما بپرسم در صورت پاسخ شفاف،مستند و مستدل قول خواهم داد هرچه سریع تر تمثال دکتر محمدمصدق را که در قاب عکس روی دیوار اتاق نصب است را پاره و عکس آیت الله کاشانی را جایگزین کنم.

حضرت فرساد عزیز... در ابتدای یادداشت تان از کودتای 28 مرداد 32 با عنوان «شوم» ! یاد کردید و از طرفی به دکتر محمد مصدق به دلیل واهی و کذب سکولار بودن تاختید! و این بزرگمرد را مخالف روحانیت لقب دادید!

آقای فرساد!

اساساً به چه دلیل در تقویم ایران از کودتای 28 مرداد بعنوان «کودتای ننگین» نام می برند!؟ خودتان در مقاله ای که نوشتید اظهارات خودتان را نقض کردید!

اگر مصدق فردی مخالف دین بود، (که یقیناً نبود) باید از سرنگونی دولت قانونی اش  خرسند باشید نه اینکه هم سرنگونی دولتش را امری میمون بدانید و هم این کودتا را ننگین بدانید!

در بین اظهارات تان نقطه کوری وجود دارد که شاید به دروغ ها و تحریف هایی باز گردد که امثال حجازی درباری! در عصر پهلوی و معتضد در سی و هشت سال انقلاب به خورد شما و امثالهم دادند!

در اظهارات تان مدعی شدید که جایگاه بدست آمده برای مصدق از ارتباط و محبوبیت آیت الله کاشانی بوده! و تعبیر کردید که در اثر جدایی از این عالم! دولتش سرنگون شد!

آقای فرساد همه می دانیم زمانی که دکتر مصدق نخست وزیری ایران را پذیرفت عنقریب 6دهه از فعالیت سیاسی اش می گذشت، چندین دوره نماینده مجلس شورای ملی و حاکم چند استان مختلف بود و در صدر مشروطیت نیز نقش موثری داشت.

بفرمائید آیت الله کاشانی که از نظر سنی از دکتر مصدق مُسن تر بودند در دوران مشروطیت چه فعالیتی داشتند؟ در زمان تغییر غیر قانونی حکومت قاجاریه به پهلوی در مجلس فرمایشی موسسان آیت الله کاشانی کجا بودند؟ مگر غیر از این است که این فرد در اوایل قرن جاری شروع به کار و در اوایل حکومت محمدرضا شاه معروفیت پیدا کرد؟

از طرفی روحانیون مورد ادعایی که می گوئید مصدق آنها را دستگیر کرد! بطور مصداقی چه کسانی بودند و در چه سالی و به چه دلیلی این کار را انجام دادند؟

مصدق به کاشانی وابسته بود؟ یا کاشانی از حضور مصدق وجاهت کسب کرد؟ سند بارز این موضوع را می توان در این مساله جویا شد که کاشانی چند ماه بعد از مصدق راس کار بود؟ و در نهایت بعد از سقوط دکتر مصدق آیت الله کاشانی چرا خانه نشین شد و تا اخر عمر در انزوا و فراموشی زندگی کرد؟

تقریر فرمودید امریکایی ها با کیفی پر از اسکناس وارد تهران شدند و اراذل و اوباش را ساماندهی کردند. آیا تا کنون از خود پرسیده اید که چه کسی با پول های امریکا و انگلیسی ها، فرمان شورش خیابانی را برای امثال شعبان جعفری صادر کرد تا کودتایی که امروزه از آن بعنوان کودتای ننگین نام می برند را رقم زدند؟

آیا بیانیه هایی که آیت الله کاشانی در حمایت از محمدرضاشاه صادر کردند را مطالعه کردید؟ مصاحبه این فرد را چطور؟ که گفتند: "شاه ایران فردی معقول و تحصیلکرده است! نه مانند فاروق هوسباز است و نه دیکتاتور!!"

در پی واقعه نهم اسفند چه کسی در حمایت از محمدرضاشاه پهلوی بیانیه صادر کرد؟ چه کسی به کاخ شاه رفت و تا کمر خم گردید و تعظیم کرد و استدعا کرد که شاه از ایران فرار نکند!؟

در طول یکصد سال اکتشاف نفت در ایران، کدام دولت مانند مصدق توانست طرحی نظیر «اقتصاد بدون نفت» ارایه دهد و 28 ماه کشور را بدون فروش نفت به بهترین نحو ممکن اداره کند؟ که فرمول آن بعد از گذشت نیم قرن همچنان راه گشای اقتصاد مملکت خواهد بود.

مصدق را فردی عنوان کردید که دین را از سیاست جدا می دانست! آیا می توانید یک دستخط، مصاحبه، یادداشت  یا هرچیز دیگر  غیر از ادعاهای واهی مورخ نماهایی همچون معتضد ارائه دهید که مصدق دین و سیاست را از یکدیگر جدا می دانسته؟!

چگونه ممکن است مصدقی که تالیفات جامعی در مباحث دینی داشته را فردی ضد دین خطاب کرد؟ آیا مساله «سکولار» بودن مصدق حربه ای نبود که حامیان کاشانی جهت سرپوش نهادن اشتباهات تاریخی این فرد به کار گرفتند و به دروغ گفتند: «اگر شاه می رفت و مصدق روی کار می ماند، توده ای ها و کمونیست ها کشور را به دست می گرفتند!»

چگونه می توان پذیرفت و باور داشت در جامعه سنتی و مذهبی آن زمان، کمونیست آنقدر قدرت داشت که می توانست ایران را فرا بگیرد؟

کمی جامع تر به کودتای 28 مرداد 32 نگاه کنید، چگونه می توان پذیرفت مصدق به امریکایی ها تکیه و خواسته های آنها را بر آورده و در نهایت همان امریکایی ها علیه دولتش کودتا کردند؟

مگر می شود کسی را سر سپرده امریکا دانست و قبول کرد که امریکا دولتش را ساقط کرده است!؟ اگر مصدق مهره امریکایی ها بود، چرا نفت ایران را از چنگال آنها در آورد؟

شاید دلیل عمده کودتای 28 مرداد 32 را بتوان در تبانی های سرلشکر زاهدی با امریکایی ها دید که سودای نخست وزیری را در سر می پروراند، نه سر سپردگی دکتر مصدق!

العاقبة للمتّقین _آرش شعاع شرق 1شهریور 1395

پیوند به سایت خبری: گیلان نو،