معتقدم صدا و سیمای گیلان نه تنها حمایت مالی نمی کند بلکه حمایت معنوی هم نمی کند!
آرش شعاع شرق/ گلچین امروز؛ سرویس فرهنگ و هنر(گروه تئاتر)؛ نرجس خاتون بدر طالعی یا به عبارتی دیگر " عمۀ تئاتری های استان" ، بازیگر تلویزیون و تئاتر، سال 1338 در رشت متولد شد. از کودکی، فعالیت های برادرش زنده یاد احمد بدر طالعی( از کارگردانان برجسته تئاتر گیلان) را می دید و این فعالیت ها تاثیر بسزایی در وی نهاد.به گونه ای که خود اینگونه روایت می کند " در دوران خردسالی اجراهای گروه آتوسا را می دیدم و وقتی به خانه می آمدم اَدای بازیگران نمایش را در می آوردم ، انوش نصر به من می گفت پدر سوخته اَدای ما را در می آوری؟ از کودکی به تئاتر علاقه شدیدی داشتم امّا پدر مرحومم به خاطر عقایدی که داشت مخالف حضورمن در صحنه تئاتر بود" وی تا زمانی که مجرد بود فقط به اجرای تئاتر دانش آموزی در مدرسه اکتفا می نمود. اما پس از ازدواج از سال 65 کار تئاتر را در مشهد آغاز نمود. نرجس خاتون پنج سال اول ازدواج خود در مشهد زندگی نمود که در آنجا با گروههای تئاتری آشنا شد. وی نخستین بار در یک فیلم کوتاه به نام "گلدان شیشه ای" به ایفای نقش پرداخت که در سال 72 از شبکه دو سیما پخش شد. وی در طول سه دهه فعالیت خود بازی در فیلم " دستهای من" به کارگردانی سعید سهیلی، "سوت پایان" نیکی کریمی، سریال "از یاد رفته " فریدون حسن پور، رویای "گنجشک ها" به کارگردانی راما قویدل (که از ابتدای ماه رمضان از شبکه دو سیما پخش خواهد شد)، سریال "اتوبوس شادی" پیمان حقانی، "آپارتمان نشینها" قدیر باقری، "پدری به رنگ خورشید"رضا پور شهسواری،تله فیلم " برگ سبز" رضا معینی، "پیله سرا" رضا حامدی خواه، نمایش "آرش" به کارگردانی زنده نام امیر بدر طالعی، " عطر خاطره " محمد پور جعفری، "دیوان تئاترال" علیرضا پارسی، و تعدادی دیگر را در کارنامه دارد.
_به عنوان سئوال اول، عده ای می گویند شما در قدیم با کار تئاتر و تلویزون مخالف بودید؟چرا؟
_نه من هیچ گاه با تئاتر مخالف نبودم، همیشه عاشق تئاتر بودم، نمی دانم چرا عده ای چنین حرفهایی در می آورند. شاید به این خاطر که پدرم با حضور من در صحنه تئاتر مخالف بود عده ای فکر می کنند که من مخالف تئاتر بودم. در دوران دانش آموزی حتا زمانی که بازیگر نبودم از اجرا ها استقبال می کردم. حتا به خاطر دارم یک سال، گیلان میزبان جشنواره منطقه ای بود برای تمام بازیگرانش هدیه گرفتم.
_قبلاً جشنواره های استانی تئاتر از مشهد، تهران، و... در رشت برگزار می شد. در کنار آن جشنواره ها جلسات نقد و بررسی نیز برگزار می شد که شما همیشه پای ثابت جلسات نقد و بررسی بودید.چه شد که دیگر این جشنواره ها به همراه جلسات نقد برگزار نمی شود؟
_چون دیگر جشنواره های استانی بدان منظور که کار اجرای عمومی شود برگزار نمی شود.دیگر داوران و منتقدان در سالن حضور ندارند. از کار فیلم برداری می کنند. لوح فشرده (cd) آن را به تهران ارسال می کنند برای باز بینی و نقد و بررسی.شاید یکی از دلایل آن نداشتن اعتبارات و بودجه کافی باشد.
_ نظر شما راجع به نقد چیست؟ و منتقد باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟
_ نقد بسیار مفید و لازم است و صد در صد باید در کار تئاتر نقد باشد، نه فقط تئاتر هر کاری به طور مثال " اگر من یک ماه برای شوهرم غذا درست کنم ، غذا بی نمک باشد، شوهرم نیز بگوید به به چه غذایی چقدر نمکش عالی است که من تا یک سال بعد هم غذا را بدون نمک درست می کنم ". به عقیده من منتقد در درجه اول باید کارشناس باشد، یعنی نقدی که انجام می دهد از روی علم باشد نه از روی خصومت و غرض ورزی، نقد در راستای بهتر شدن و اصلاح کار نه برای رد کار.
_ چرا در نقدهایتان تندخو و عصبی هستید؟
_تندخو و عصبی نیستم، زمانی عصبی می شوم که کسی حرفی بزند اما با منطق جور در نیاید. فرض مثال بارها شده که جلوی سالن نمایش فردی می ایستد و می گوید آقایان یک طرف سالن بنشینند، خانم ها یک طرف! خب شاید من بخواهم کنار پسر و یا شوهرم بنشینم. و یا فرض مثال گوش من کمی سنگین است، به همین خاطر همیشه باید ردیف اول بنشینم، بارها شده که میگویند خانم ها از ردیف پنجم بنشینند.
_نظر شما در مورد جلسات ماهیانه ای که حوزه هنری در مورد تئاتر برگزار می کند چیست؟آیا این جلسات بصورت هفتگی برگزار شود بهتر نیست؟
_ من به شخصه دوست دارم این جلسات باشد و برگزار شود، اما نه با حضور پیشکسوتان تئاتر، مگر اینکه از آنها به عنوان سخنران دعوت شود، یعنی جلسات به صورت کارگاهی باشد. مثلاً جلسه اول در مورد اخلاق حرفه ای کارگردان و نویسنده صحبت شد، آیا آقای رییس زاده و دیگرپیشکسوتان حاضر در جلسه، در مورد اخلاق حرفه ای کارگردان و نویسنده چیزی نمی دانند؟
_نقش آموزشگاه ها در اعتلای تئاتر را چگونه می بینید؟
_ آموزشگاه ها باید باشند تا جوانهای علاقه مند به هنر تئاتر از طریق آنها فن بازیگری را فرا بگیرند.اما فقط رفتن و نشستن سر کلاس کفایت نمی کند، هنرجویان عزیز باید در کنار مطالعه فراوان اجراهای نمایش را هم ببینند، نه فقط اجراهای در گیلان، بلکه اجراهای تهران را هم ببینند. آموزشگاه ها نیز باید کیفیت را در نظر بگیرند نه کمیت، یعنی بجای اینکه فرض مثال بیایند دویست هنرجو بپذیرند، صد نفر پذیرش کنند تا باز دهی بیشتری داشته باشد.
_به عقیده شما اگر تئاتر به بخش خصوصی واگذارشود بهتر است یا نه؟
_ روزی از یکی از بزرگان تئاتر گیلان سئوال کردند برای چه از تئاتر به تلویزون آمدی ؟ گفت بخاطر پول!
یقیناً اگر تئاتر به بخش خصوصی واگذار شود بهتر است، چون آن وقت برای یک کار با من قرارداد می بندند، من هم موظفم مانند یک کارمند هر روز سر موقع در تمرین حاضر شوم. و این سبب می شود که هنرمندان تئاتر به سوی تلویزیون کشیده نشوند.
_ وضعیت صدا و سیمای گیلان را چگونه ارزیابی می کنید؟
_خیلی ها به من خرده می گیرند که شما چون معلم بازنشسته اید و حقوق می گیرید نیازی به پول بازیگری ندارید و به این خاطر است که هر نقشی را قبول نمی کنید. نه این طور نیست، من معتقدم صدا و سیمای گیلان نه تنها حمایت مالی نمی کند بلکه حمایت معنوی هم نمی کند. بطور مثال اگر کارگردانی در تهران برای نقشی، امین حیایی را در نظر بگیرد، اگر امین حیایی نتواند و یا پیشنهادش را رد کند، کارگردان به دنبال یک بازیگر در همان حد که میخواهد و یا بالاتر می رود، مثلاً دنبال شهاب حسینی یا بهرام رادان می رود. متاسفانه در گیلان اینطور نیست. حاضر نیستند به یک بازیگر خوب دستمزد خوب بدهند، می گردند یک بازیگر ارزان قیمت که اصلاً به آن نقش نمی خورد را پیدا می کنند .
_ چرا یک اجرا در تهران صورت می گیرد و بودجه اش ده برابر بودجه ای است که در گیلان اختصاص می دهند؟
_ نمی توان گفت بودجه در ایران کم است، شاید بودجه ای که به گروه های تئاتری در تهران اختصاص می گیرد توسط بخش های خصوصی تامین شود، چون در تهران بازدهی بیشتر است و اجراهای آنجا دو سه ماه طول می کشد، ولی در رشت بیشترین اجرا 9 شب است. البته بوی باران لطیف است جز تک اجراهایی بود که 12 شب اجرا شد و هر دوازده شب تماشاچی داشت. در تهران حتا بروشورهای نمایش را به معرض فروش می گذارند، ولی در گیلان بعد از اجرا تمامی بروشورها را زیر صندلی ها می اندازند.
_ زنده نام امیر بدر طالعی یکی از بهترین های خاندان بدر طالعی در عرصه تئاتر بود، فوت امیر چقدر در روحیه تئاتری شما تاثیر گذاشت؟
_خب فوت امیر هزارن سئوال در ذهن من به وجود آورد، به عنوان یک عضو از خانواده تئاتر احترام خاصی برای او قائل بودم (نه اینکه من عمه او بودم) امیر واقعاً فردی راسخ، دانا و پر معلومات در زمینه تئاتر بود، به جرات می توانم بگویم با سن کمش واقعاً شخصیت برجسته ای داشت ، همیشه می گفتم چطور این بچه خسته نمی شود؟ بارها کارهایش را باز بینی و رد کردند ولی خسته نشد و دوباره کار دیگری به دست گرفت. به قول خودش در سریال "آپارتمان نشینها" ،فقط عشق بود، عشقی که از پدر به او رسیده بود. از دست رفتن امیر نه تنها نباید ما را ضعیف کند بلکه باید بیشتر و جّدی تر کار بکنیم . معتقدم از هر طریقی که بتوانم، شاید مالی نتوانم،ولی از نظر معنوی پشت اهالی تئاتر هستم و واقعاً برای آنها ارزش قائلم.
_عده ای معتقدند که مشکل اصلی تئاتر نبود سالن است، به نظر شما آیا به راستی مشکل تئاتر ما نبود سالن است؟
_یکی از مشکلات ما نبود سالن است. آنهم سالنی که مختص اجرای تئاتر باشد. سالن خاتم هست، ولی در آن مولودی خوانی، همایش، کنفرانس و...نیز برگزار می گردد و سالن دکتر رحمدل را در اختیار گروه های تئاتری قرار می دهند. یک روز در رابطه با دهه فجر در سالن سبز"یا همان رحمدل" قرار بود تئاتر اجرا شود.، از بنیاد جانبازان هم آمده بودند، بسیاری از جانبازان با ویلچر آمدند! چطور یک جانباز با ویلچر می تواند از پله ها بالا رود؟ فکر این را دیگر نمی کنند! مشکلات بسیار است، از همه مهمتر فرهنگ سازی تئاتر است.تئاتر نمایشی زنده است، روزی من اجرا داشتم، دختر خانمی با چیپس وارد سالن شد، گفتم حتماً میخواهی در زمان اجرا چیپس هم بخوری؟ گفت: مشکلی داری؟ گفتم بله ، صدای چیپس تو تمرکز مرا بهم میزند، چیپسش را نخورد ولی بعد از اجرا آمد و با طعنه به من گفت: چیپس مان را هم نخوردیم!چرا کسی که وارد سالن تئاتر می شود یاد نگرفته که گوشی خود را در حالت سکوت قرار دهد؟ در واقع ما باید فرهنگ سازی کنیم نه در زمینه تئاتر و هنر، بلکه در تمامی زمینه ها .
_ بهترین اجرایی که در طول ده سال اخیر دیدید چه بود؟
_ اجرای ایستگاه زنده یاد امیر بدر طالعی، اجرای قهوه قجری و قجری قهوه که هنرجویان امیر اجرا نمودند. از هنر جویان مهدی طاهر پور کاری دیدم به نام " چیزی شبیه زندگی" که از هماهنگی و تسلط بچه ها لذت بردم. مطمئنم این کار حاصل زحمات کارگردانی ِ موفق طاهر پور بود.
_چرا عده ای که آن زمان با زنده یاد احمد بدر طالعی فعالیت می کردند، امروزه هیچ یادی از او نمی کنند؟
_نمی دانم از کم لطفی آنهاست، یا حافظه آنها خوب کار نمی کند، ولی می دانم امیر عزیز من این حق را بر پدرش اِدا نمود و تا روزی که زنده بود لب به اعتراض و توهین نگشود و یقین دارم که تا سالها کسی جای او را نخواهد گرفت .
_ در رابطه با پیشکسوتان چه نظری دارید؟ به عقیده شما پیشکسوت کیست؟
_ چندی پیش در روزنامه گلچین مصاحبه حاج علی عسکری را می خواندم ، پیشکسوت را بسیار زیبا معنا نمود، گفت پیشکسوت کسی است، تا روزی که می تواند در صحنه حضور داشته باشد، یا اگر در صحنه نتوانست، پشت صحنه به نوعی به تئاتر خدمت کند. بنده هم با حرف ایشان کاملاً موافقم.
_ظاهراً قرار بود طبق تبادل نظر های انجام شده، گروه های تئاتری گیلان در تهران و تهرانی ها در گیلان نمایش اجرا کنند. که این موضوع منتفی شد. نظر شما در این رابطه چیست؟
_ من در این رابطه چیزی نشنیدم، اما اگر منتفی شد حتماً بخاطر نبود بودجه اینگونه شد. البته نا گفته نماند که ما قوم ایرانی غریبه پرستیم. ما در سال 79 اجرای بوی باران لطیف است را داشتیم، همین کار را سال 87 یا 88 آقای مرزبان با بازیگران تهرانی در رشت اجرا نمود. در حالی که اجرای ما گیلانی ها از آنها بهتر بود، استقبالی که از بازی تهرانی ها شد پر شور تر بود، به طوری که شب آخر، نمایش دو بار اجرا شد. حتا خانم فرزانه کابلی پرسید: گروه قبلی چه کسانی بودند که اینقدر می گویند گروه قبلی بهتر بود؟
_ به نظر شما چرا پیشکسوتان و جوانها نمی توانند در کنار هم کار کنند؟
_ یکی از دلایل این است که متاسفانه جوان تر ها احترام بزرگترها را نگه نمی دارند . گاهی وقت ها جوان تر ها می خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند، به نظر شما آیا پیشکسوتی که سالها خاک صحنه خورده است می تواند در کنار آن جوان کار کند و در یک صحنه باشد؟ من معتقدم قبل از اینکه هنر مند باشیم، عاشق هنر و سعی کنیم انسان باشیم.تخمه خوردن فقط در سالن نمایش بد نیست، در تاکسی هم ناپسند است. باید بیاموزیم که چه چیزی بد است.
_ برای کسانی که می خواهند وارد عرصه تئاتر شوند چه توصیه ای دارید؟
_اینکه عاشق هنر تئاتر باشند، نه عاشق شهرت و دیده شدن، اگر به عشق شهرت وارد این عرصه می شوید هرگزنباید انتظار احترام از سوی مردم و دیگران داشته باشید.
_از مسئولین اداره ارشاد در بخش هنر های نمایشی چه انتظار و یا پیشنهادی دارید؟
_همیشه دلم می خواست این پیغام را به طریق یکی از رسانه ها به گوش مسئولین برسانم که چرا بودجه تئاتر را کاملاً در اختیار کارگردان قرار می دهند؟ چرا اداره ارشاد خودش بازیگران را درجه بندی نمی کند؟ و نمی گوید فلان بازیگر درجه 2 باید برای بازی در فلان نمایش از فلان کارگردان اینقدر دستمزد دریافت کند.
یا موضوع دیگر اینکه چرا اداره ارشاد با صدا و سیما همکاری متقابل ندارند تا با کارگردانی که یک اجرای خوب به روی صحنه می برد تفاهم نامه ببندد و نمایشش را از شبکه گیلان پخش کنند؟ به عقیده من با ماهواره ای شدن شبکه پنج این کار تاثیر بسزایی در تبلیغ تئاتر دارد و حتا گیلانیانی که خارج از کشورند هم می توانند اجراهای تئاتر گیلان را دنبال کنند.
_و در پایان؟
_در پایان از شما و سردبیر محترم تشکر می نمایم . از جوانهای عزیز می خواهم که به همدیگر و به
بزرگترهای صحنه نمایش و عرصه هنر احترام بگذارند. از آنهایی که رفته اند
یاد کنند و فراموش نکنند که همه ما روزی کوله بارمان را می بندیم و می
رویم. انسانیت از همه چیز مهمتر است، با یکدیگر مهربان باشیم و همدیگر را
دوست داشته باشیم، اگر عیب کسی را می خواهیم بگوییم در گوشش بگوییم نه
اینکه در جمع این کار را بکنیم.
روزنامه گلچین امروز_سال نهم_شماره 1626_17تیر1391_گفتگو از آرش شعاع شرق