روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

یادداشت های روزانه آرش شعاع شرق

روز نوشت آرش شعاع شرق

**بــــــــه نــام عدالت و آزادی**
این وبلاگ محل درج یادداشت، تحلیل، پژوهش، دیدگاه ها، سخنرانی، عکس (و به طور خلاصه؛ کلیه مطالب) مربوط به اینجانب است.
در ضمن، مطالبی که توسط دیگران درخصوص بنده نوشته و در نشریات یا سایت های غیر متشر می شود نیز، در این وبلاگ بارگذاری خواهد شد.
با تشکر/ آرش شعاع شرق

چند کلمه با مرد باروتی شورای شهر رشت

سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۵۴ ب.ظ

آرش شعاع شرق/ آنچه باعث شد قلم به دست گیرم و این سطور را بنویسم، ناملایمات و نامهربانی هایی است که از جانب برخی نان به نرخ روز خور، با شما می شود. همان هایی که تا دیروز ادعای دوستی و رفاقت داشتند و امروز ناسزاترین حرف ها را نثار تان می کنند.

مدت هاست که فکر می کنم و شخصیت شما را قیاسی تاریخی دهم تا اینکه چندی پیش به ناگاه به میرزاعبدالمجیدخان فرساد بر خوردم. مردی از تبار آذرآبادگان که تاریخ فرهنگ گیلان را متحول کرد.

کسی که برای فرهنگ این دیار از جان مایه گذاشت و مردم این سامان به اتهام غرب زدگی اقداماتش را مغایر با هنجارهای روز جامعه می پنداشتند و بدترین توهین ها را نثارش کردند و حتا او را به حمام های عمومی راه نمی دادند!

اما پس از سالها و چند نسل فهمیدند که عبدالمجید فرساد که بود و چه می خواست؟!

این روزها نیز افرادی عامدانه و آگاهانه با اهداف و اغراض سیاسی و مادی اقدام به تخریب شخصیت تان می کنند. اما آیندگان شما را به قضاوت خواهند نشست. آنها را نیز قضاوت می کنند. ما را نیز بر سنگ محک انسانیت می سنجند و عیار یکایک ما نمایان خواهد شد.

در این زمانه غربت انسانیت که از دوست سفره نشین و دشمن گرفته تا شهردار و وکیل مجلس و سایرین طوماری از دروغ و افترا به نهادهای استانی و ... تحت عنوان گزارش!! ارایه می دهند، نفس کشیدن سخت است.

مرد باروتی شهرباران های نقره ای...

عده ای ما  و شما را احمق فرض می کنند! به صرف اینکه اهل باند بازی نیستید و نیستیم. بگذارید بگویند؛ فلانی عقل ندارد! آیا عقل داشتن به زد و بندهای مالی و پایمال کردن حقوق شهروندانی است که به شما و دوستان شورایی تان اعتماد کرده اند؟ و ما را معتمد و دلسوز خود می دانند؟

اگر زرنگی این است! (جسارتاً! عذر می خواهم) ما و شما و همه کسانی که دلمان برای شهر می سوزد و بفکر باندبازی های سیاسی و مالی نیستیم، احمق ترین شهروندان رشت هستیم.

آیا زرنگی این است که ادعای مردمداری کنیم و با درآمدهای ناشی از عوارض مردمی، آجر های کاخ آرزو را برپا کنیم و عقده نداشته های دوران عمر را از این راه خالی کنیم؟

با این حساب (باز هم جسارت میکنم!) ما و شما نازرنگ ترین شهروندان این شهریم!

مرد باروتی شورای شهر رشت...

دروغ گفتند، تهدید کردند، تهمت زدند، از اینجا رانده و از آنجا مانده شدیم، به صرف بیان حقیقت بدترین ناسزاها را نثار مان کردند و تهدید به تجاوز شدیم و فحش ناموس خوردیم و در نهایت بدهکار عده ای همیشه طلبکار هم شدیم. می دانید مشکل از کجاست؟ مشکل اینجاست که اگر زبان به تملق و چاپلوسی می چرخاندیم و یا در خوش بینانه ترین حالت دهان مان را می بستیم، مانند خیلی ها برای خود "آقایی!" می کردیم. سخت است در زمانه ای صحبت از حق کنی که هرکس به فکر رفع نیاز ها و امتیازات خود است. زمانی که دشمنان زیر پا و دوستان پشت تان را خالی می کنند، در عجب ام که چه صبری دارید؟

مرد باروتی شهر رویاهای من...

شاید آن زمان که بوی کباب ناشی از  ترکش های داغ نشسته در بدن شما و امثالهم به مشام تان می خورد تا از سفره برخی به یمن وجود شما بوی کباب بره بلند شود و یا خون سرخ همرزمان تان بر خاک تفت دیده جنوب جاری بود، می دانستید که روزی اوضاع تان، اینطور می شود، هیچ گاه کوله پشتی بر دوش نمی گذاشتید و پوتین پا نمی کردید که به جنگ بروید. در همان روستا می ماندید و به کشاورزی و دامداری مشغول می شدید. هم اوضاع مالی تان بهتر بود و هم شب را با روان و خیالی آسوده  بر بالین می گذاشتید.

به راستی ! از حاج محمود تا حاج محمود چقدر تفاوت است؟ فرض را بر این بگذاریم که همرزم تان، حاج محمود قلی پور را می گویم! شهید نمی شدند و این روزها در میان ما می بود، چه ها که با او نمی کردند!؟ یقیناً همان پشت کوهیِ قاطر نشین که احشام پدرش را فروخت و از کوه های غرب گیلان به شهر آمد... همان فردی که تفاوت بین هویج و چماق را نمی داند... همان افرادی که ادعای اصلاح طلبی دارند و از توبره اعتدال می خورند و برای بهره مند شدن از آخورِ اصولگراها، برای آنها پادویی می کنند و در نهایت به ریش هرسه گروه می خندند! همان هایی که برای منافع شخصی به صغیر و کبیر رحم نمی کنند... همان هایی که تفریح شان هم تخریب دیگران است، همان هایی که قصد بی آبرو کردن شما را دارند، ولله قسم، حاج محمود قلی پور را هم اینگونه دق مرگ می کردند.

بخدا سوگند این قبیل افراد، بویی از شرافت و انسانیت نبرده اند و حتا اگر باکری ها و املاکی ها و هر یک از سرداران و فرماندهان شهید نیز می بودند، با همان اعتقاد و تفکر ناسیونالیستی و ایدئولوژی اسلامی شان، افرادی این چنین روزگارشان را سیاه می کردند.

آقای باقری خودتان بهتر می دانید! صرفاً آنچه به عرض رساندم و می رسانم، یادآوری کوتاهی است که فراموش نکنید اگر روزگاری محمدرضا پهلوی از رستاخیز  25 مرداد به عنوان کودتا و از کودتای 28 مرداد به عنوان رستاخیز نام می برد و تمبر یادبود منتشر می کرد، یا نیم قرن، تاریخ، نهضت جنگل را مشتی یاغی و دزد خطاب کرد، زمانه زخم های چرکین از دروغ را مداوا کرد و پاسخی شفاف به ابهامات و علامت های سئوال داد.

مهم نیست در برهه ای از تاریخ،عده ای کژ فهم از میرزا آقاخان نوری به عنوان قهرمان سلسه قاجاریه نام ببرند و ناصر الدین شاه را جانشین خدا  و مظفرالدین شاه را سایه او در زمین بدانند! تاریخ همه چیز را مشخص خواهد کرد. یقین بدانید که زحمات و دغدغه های ناشی از سر دلسوزی شما در زرین ترین صفحات تاریخ این دیار باقی خواهند ماند، همانگونه رذالت برخی مدعی دروغین در تاریخ باقی خواهند ماند.

درودگوی_ برادر کوچک تان/آرش.

نظرات  (۱۵)

به قول موریس دورژه جامعه شناس فرانسوی  جامعه ای که همه در و غ میگویند اگر کسی راست بگوید میگویند دیوانه است اگر اصل از کجا آورده ای اجرا میشد ایران گلستان میشد
  • شهرداریچی
  • جناب آقای شعاع شرق اگر از من میشنویی شما هم از هر طریقی که می توانی جیب خودتان را پر کنید.این جمله را بارها به حاج محمود گفتم و هربار شدیدن عصبانی شد.بفکر جیب و آینده ات باش ارش خان
    چیه؟بازی تون نگرفتن و بهتون پول ندادن و محل تون نمی کنند و آدم حساب نمی کنندتون( ...)تون داره میسوزه!؟شما هم اگر پول رو ببینید سست میشید و هرکاری میکنید.هم تو هم اون باقری (...)همه تون کلاش و شیادی بیش نیستید.یک مشت عوضی که بلای جان این شهر شدید.
    متن زیبایی بود.کدهای جالبی در متن بود.خدا حفظ تون کنه.احسنت به این دیدگاه و احسنت به این تفکر.خداقوت.
  • جانبازوبرادرشهیدمهربان.
  • سلام.جهت امرارمعاش زندگیم اقدام به فروش واهداءکلیه هایم کردم.ازهمگان استدعادارم دراین امراینجانب رایاری کنید.باتشکرازمدیرسایت گیلان نو.تلفن تماس درصورت نیازبه کلیه 09118356007مهربان.رشت.
    آقا یا خانم رشتوند!
    خجالت بکش. التهمت و اشد من الزنا.
    عیبه نادانسته به افراد تهمت بزنید.
    چطور به خودتون اجازه میدهید که به افراد مومن و خالص و دلسوز جامعه تهمت بزنید؟!
    آدم نمیدونه با افرادی مثل شما چطور تا کنه!؟ هرکاری کنه باز هم بهانه میگیرید.
    متاسفم برای افراد کوته فکری امثال شما. از خدا میخوام به حق این شب های عزیز شعور و عقل بهتون عنایت کنه.
    امیدوارم شفای آجل پیدا کنید!
    نفرین خدا  ورسول به هرچه نادان و سخیف امثال. تو رشتوند  که در برابر اینهمه چپاول و دزدی وغارت لال مونی گرفتی وبه کسانی که بی توقع سنگ دفاع ازحقوق مردم  را به سینه می زنندنا سزا میگویی ٬ بیچاره برو خودت را اصلاح کن   

    آب که سر بالا رفت قورباغه ابو عطا می خواند

    بیچاره رشت مظلومم ،بیچاره گیلان نازنینم ،بیچاره ایران مهربانم

     

    بیچاره مردمان کم سواد و کم اطلاع سرزمینم که حاجی باروتی ها نمایندگان آنها در پارلمان شهرشان هستند ،بیچاره مردمان کم مطالعه و کم اطلاع ما که شعاع شرقها در این سرزمین دایه مهربانتر از مادر میشوند و برای حاجی باروتی معلوم الحال مطلب فدایت شوم میگذارند

     

    براستی که . . . .

    آب که سر بالا رفت قورباغه ابو عطا می خواند

    معلوم الحال تویی محمود بی مخ که خودت را به کری وکوری زدی ٬اگر به اندازه ارزن درک داشتی میدانستی شعاع شرق چه  میگوید  همان بهتر که کر وکور بمانی دهن گشادت را ببند  فلک زده اجتماع ٬ عمله بدبخت. استعمار٬ کم سواد و کم اطلاع تویی  که چپاول وغارت  بیت المال را نمیبینی حقا که مصداق واقعی کرا ن و گنگان  در سوره بقره هستی

    چقدر این 'محمود' کامنت گذار از محمود باقری که از هادیان شهر هست کینه داره!!!!بغض و سوختن از کلمه کلمه حرفاش داره میزنه بیرون!غصه نخور برادر...برا قلب ات ضرره .خدای
     نکرده چربی هات اذیتت میکنه
  • عزیزی گیلانی
  • سلام جناب شعاع شرق.من یادداشت ها و مطالب شما رو دنبال میکنم. از نوع قلم و سبک هایی که استفاده میکنید لذت میبرم. سبک نوشتارتون از این مدلهایی هست که  آدم دلش میخواد چند دور هی بخونه.  برای یک گیلانی اصیل و با تعصب تاریخ فرهنگ زادگاهش خیلی اهمیت داره.بکارگیری اطلاعات تاریخی در نوشتارتون موجب جذابیت اون میشه و خیلی خوشحالم بعنوان یک گیلانی که سالها در سوئد زندگی می کنم و از زادگاهم دور هستم، می بینم نسلی پا به عرصه کار گذاشته که پیگیر تاریخ سرزمینم هست. ارادتمند و دوستدارت عزیزی_استکهلم سوئد یکم جولای 2016
    شما عزیزم ارش خان قلمت را بزن ٬ میدانم که از اراجیف عده ای مفلس  هراسی نداری و نخواهی داشت   چند روزی. مدت جولان ازمندان است ٬ اما گذر زمان  نشان خواهد داد چه کسی برحق بود چه کسی. ناحق ٬ 
    دوست عزیز که تعمدا به نام (محمود) نظر گذاشتی... بد نیست که بدونی، اولآ مردم رشت بالاترین سطح سواد رو نسبت به سایر شهرها دارند و اگر خودت و پدر و مادرت سواد درست وحسابی ندارند اون رو به کل مردم رشت نسبت نده. و فکر نکن کل رشت کم سوادند.
    بد نیست که بدونی میانگین و سرانه مطالعه در این شهر هم از بسیاری از شهرها بالاتره. درثانی جنابعالی که ادعای فهم و فحل داری چرا برای شورای شهر کاندید نمیشی؟
    از طرفی شما که ادعا می کنی آمار و موضوعات ارایه شده از طرف آرش شعاع شرق اشتباه هست و اون رو به غورباقه ابوعطا تشبیه میکنی!!!! بطور فنی و مستند صحبتهای شعاع شرق رو نقد کن. بعید میدونم سوادت در حدی باشه که هیچ کدوم از شخصیت های نامبرده شده رو نه اینکه بشناسی،حتی اسم شون هم نشنیدید. خدابه شما درک،شعور،فهم و وسعت نظر عنایت کنه.
  • آرش شعاع شرق
  •  گیلان اگر نو بوده با بیش و کم من
    این کرکره بالاست مثل پرچم من
    از جنگلی ها موطن من را بپرسید
    بی حد و بی مرز است گرچه عالم من
    هرجا سری سبز است یا الله یا عشق
    هر جا زبان سرخ است اسم اعظم من  
    حوا به حوا سیب میخوردیم یک روز
    ای داد از دست تبار آدم من
    از دوست خنجر خورده ام از یار تیپا
    ای کاش دشمن بود دیگر، همدم من...
    هرجا که زخمی بود خوردم نارفیقان
    دست شما کی بوده جایی مرهم من...
    پایین نمی آید به زور فحش حتی
    این کرکره بالاست مثل پرچم من...


    #شایان_سیرتی

    مینو ،علی ، مریم

     

    تمام داشته هاتون زد بیرون

    بیشتر از این حرکتی نداشته باشید که دیگه قشنگ نیست

     

    یک آمار دم دستی و سطحی از قشر باسواد و تحصیلکرده و البته رشتی شهرمون بگیرید و نظرات بنده و خودتون و جناب آرش خان شعاع شرق رو با هم قیاس کنید

     

    براستیکه افرادی واسه این شهر تصمیم میگیرند و داعه مهربانتر از مادر مینمایند که ،روزی آرزوی قدم زدن تو این شهر مظلوم رو داشتند

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">